مصر ایران
my lovely Iran
زنده باد ایران

 

با پیمودن فاصله بسیار اندکی از میان مزارع امیرآباد وارد روستای خشت و گلی مصر می شویم، مصر ایران دست کمی از مصر افریقا ندارد اگر با اندیشه در آن گام گذارده شود. بنیانگذار این روستا چوپانی بود به نام یوسف، که چاهی را برای دستیابی به منبع آب برای گوسفندانش حفر و به کمک اهالی منطقه آب را با حفر قنات (این ابتکار منحصر به فرد ایرانیان) تا مصر امروزی هدایت می کند. نام پیشین این روستا به نام بنیانگذار آن مزرعه یوسف بود و بعدها به چاه دراز تغییر نام داد زیرا آب از چاهی عمیق در 25 کیلومتری مصر تامین می شود چون چاه عمیق است اهالی این روستا را به چاه دراز می شناختند تا آنکه یوسف با توجه به نام خودش از داستان حضرت یوسف در قرآن الهام می گیرد و آنرا مصر نام می گذارد.

جایی بسیار دور از شهرهای شلوغ، درست نزدیک به مرکز پهنه یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار و صد و نود و هشت کیلومتر مربعی ایران و در میانه کویری پهناور، جزیره ای کوچک در میان شن های روان به نام روستای مصر واقع است، روستایی که درست مثل خود کویر شگفت است و حیرت انگیز.
هرچند که پهنه ها، پستی و بلندی های طبیعت سراسر شگفتی است؛ اما شگفتی منحصر به فرد، شگفتی کویر افسونی که تنها با حضور قابل درک است. نه متن، نه عکس و نه هیچ رسانه دیگری حتی نمی تواند رویای کویر را تمام و کمال زنده کند. اما گریزی نیست از پارادوکس نوشتن از کویر چرا که حضور در کویر هیچ گاه دائمی نیست.
شن های روان این منطقه که محلی ها با ترکیب زیبای فارسی (ماسه بادی) رمل از آن نام می برند همه چیز این دریاست که بر خلاف دریای مرسوم کمتر موجودی زنده یا مرده در آن یافت می شود، این ماسه بادی ها تا دیوار به دیوارچینه های روستا و زمین های کشاورزی آن پیش آمده اند و در عین لطافت بسیار چونان آب روان، گویی به انتظار نشسته اند تا روستا را هم درنوردند اما مردمان کویر در دل این دریای شن، با توسل به کاریز (قنات) این ابتکار خاص ایرانیان، جزیره ای ساخته اند، بستر نعمت: خرما، انار، صیفی و… شاید هم همین نخل های استوارند که این سرسبزی را میان این همه بی آبی و داغی به ارمغان آورده اند.
این روستا، واحه ایست در 40 کیلومتری شرق جندق که حضور جهانگردان خارجی در آن، یکی از شیرین ترین خاطرات 40 خانوار ساکن در آن است و جندق نیز شهر کویری کوچکی است که درست در میانه راه دامغان به نائین و اصفهان قراردارد.
مصر دهکده ایست جدا افتاده از جاده اصلی که بیشتر به آوردگاهی می ماند که در آن درختان کهن و راست قامت نخل به همراه سازه های خشتی و بادگیرهای آفتاب خورده اش، مدت هاست مشغول زورآزمایی با تپه های لغزان شن هستند، آباد بومی با نزدیکترین فاصله با میانه ساحلی جنوبی کویر نمک که در نخستین برخورد با معماری خاص روستا و اندک آدم های آن که به نظر نمی رسد هیچ کدام عجله ای برای رسیدن به مقصد داشته باشند.

روستای مصر با دو روستای بسیار کوچک دیگر به نام های امیرآباد و فرحزاد در یک خط شمالی – جنوبی به طول حدود 6 کیلومتر واقع شده اند تعداد خانوارهای ساکن در فرحزاد کمتر از انگشتان یک دست است و امیرآباد نیز فقط محلی است برای کشاورزی اهالی مصر. آنجاست که آدمی پی به سخت کوشی مردمان کویر می برد در امیرآباد بوی باغ ایرانی حس می شود گویی به شمال کشور آمده ای هوایی مطبوع و دلپذیر، خرمن های گندم و جو و در بهار بوی گل سنجد است که توجه آدمی را جلب می کند. آب کشاورزی و شرب روستا از طریق یک قنات که سر منشا آن تا روستا نزدیک 25 کیلومتر فاصله دارد، تامین می شود که آب نسبتا شیرین و گوارایی است.
خانه های روستا، مسجد و دبستان آن هم دو طرف خیابان اصلی که آب قنات از میان شان می گذرد، قرار گرفته اند.
ورودی روستا دو اتاق کوچک مقابل هم قرار گرفته اند که داخل یکی ژنراتور بزرگی است که برق مصر و روستای هم جوار آن را (فرحزاد) تامین می کند و دیگری تنها مغازه روستا است که مجهز به خط تلفن ثابتی است که ارتباطات مخابراتی ساکنان یا احیانا مسافران را برقرار می کند (ارتباط با تلفن همراه میسر نیست).

برق روستا هم قبلا به دلیل عدم قرار گرفتن در شبکه سراسری از 5 صبح تا 10:30 شب متصل بوده و راس ساعت 10:30 برق و صدای موتور برق قطع می شده و هم اکنون در تمام طول 24 ساعت برق روستا وصل است البته در فرحزاد سکوت بیشتر از مصر است چون صدای نهیب ژنراتور دیزلی شنیده نمی شود.
شمار اهالی روستا را 170 نفر تخمین می زنند که البته در گذشته این رقم بیشتر بوده، اما سیل بزرگی که چند سال پیش رخ داد و سبب ویرانی نیمی از دهکده را فراهم آورد، سبب شده تا روند مهاجر فرستی روستا با شتاب قابل تامل افزایش یابد.
این روستا در 40 کیلومتری شرق جندق و 50 کیلومتری شمال خور از توابع استان اصفهان قراردارد. موقعیت جغرافیایی روستا 34/04 شمالی و 54/47 شرقی می باشد.

و اما جندق شهریست کوچک و قدیمی که تا تهران 650 کیلومتر فاصله دارد. این شهر در 350 کیلومتری شمال شرقی اصفهان قرار دارد موقعیت جغرافیایی آن عرض 33:56:23 شمالی و طول آن 54:21:29 شرقی است، ارتفاع آن نیز از سطح آب های آزاد 1213 متر می باشد. جندق از شمال به کویر بزرگ، از غرب به کویر ریگ جن و رشته کوه های جندق، از جنوب به بیابان های اطراف خور و از شرق به حاشیه جنوبی دشت کویر محدود می شود. این شهر در 260 کیلومتری جنوب دامغان است سراسر این 260 کیلومتر هم صرف نظر از چند روستای کوچک ابتدای مسیر، بیابان است و عاری از دست کاری و خراب کاری بشر در طبیعت. طبق آخرین سرشماری جمعیت جندق 4000 بوده که اکثرا به دامداری و کشاورزی مشغول اند.
از مهم ترین محصولات آن می توان به زعفران، سیر، گندم و جو اشاره کرد البته نان های شهر جندق را از یاد نبرید که بسیار لذیذ است.
زبان مردم جندق فارسی است ولی مردم بعضی از روستاها مثل گرمه، اردیب، ایراج و فرخی لهجه ویژه ای دارند و در زبان شان واژگان پهلوی بسیار است.

جندق در زمان های گذشته در مسیر شاهراه ارتباطی کاروان گذر جندق به بیدستان قرار داشته و کاروان هایی که از سمت جنوب ایران قصد عزیمت به ری و شمال کشور را داشته اند، پیش از عبور از دریای کویر در جندق اتراق می کرده اند. در حال حاضر جندق محور ارتباطی اصفهان، نائین، انارک، جندق، دامغان، مشهد است و مسافرانی که از اصفهان و شهرهای جنوبی ایران قصد عزیمت به مشهد را دارند، از این محور استفاده می کنند.
این شهر کوچک برای خودش موزه ایست تاریخ این شهر به دوران ساسانی بر می گردد در زمانی که انوشیروان دادگر این مکان را به عنوان تبعیدگاهش انتخاب کرده بود قلعه و بارویی ساخته که طی سالیان دراز دور قلعه را خانه هایی محصور کرده است و حالا جندق شهریست در دل کویر.
مردم این شهر اندک زراعتی دارند و در خانه های ساده شان دارقالی برپاست. اینجا شهر شاعریست با نام یغمای جندقی. خانه قدیمی این شاعر درقلعه جندق واقع است… یغما شاعر عهد قاجار است.

شهر جندق چیزی کمتر از ابیانه ندارد اما از اقبال ابیانه هم نصیب نبرده، که به تهران نزدیک باشد و گوشه نظری به آن شود. همه جای این شهر به خصوص قلعه بافتی قدیمی دارد و حتی بافتی 1500 ساله.
طاق ها و رواق های کوتاهی در کوچه ها دیده می شود و چون در قدیم راهزن ها به شهر حمله می کردند درب خانه ها را کوتاه می ساختند، طاق های کوتاهی در کوچه بنا می کردند تا اسب های راهزن ها وارد خانه ها و حریم حرمت دارشان نشوند.
چاه هایی که به قنات وصل می شوند درهمه خانه های قلعه وجود دارند این چاه ها به شکل عجیبی ساخته شده اند و برای اینکه راهزن ها نتوانند از طریق قنات وارد حیاط خانه ها شوند این چاه ها به شکل مارپیچ ساخته شده اند تا آدمی نتواند از آن رد شود.
این شهر پر از اسرار است و افسوس که همه بادگیر ها، اسرار و حتی مردم این شهر به فراموشی سپرده شده اند. قلعه این شهر جز معدود قلعه هایی است که با گذشت چند صد سال از عمر آن هنوز مسکونی است این قلعه در شمال جندق واقع است و جنوب آنرا کوچه باغ های پر پیچ و خم با دیوارهای گلی و پرچین های زیبا تشکیل داده اند در ضمن این باغ ها محصولات اندکی از توت، زردآلو و گل های محمدی و نرگس می دهند.

قدمت جندق مسلما به قبل از اسلام بر می گردد و این از قلعه موجود در این شهر پیداست البته طبق حدیثی معتبر در زمان پیامبر اکرم فرشی تمام ابریشم از جندق بافته شده و خدمت آن حضرت فرستاده شده است.
در کتب زیادی از جندق نوشته اند کتاب هایی مثل بر ساحل کویر نمک، تاریخ قومس، سفرنامه ناصرخسرو و… که در اینجا به ذکر مطالبی از کتاب تاریخ قومس تالیف عبدالرفیع حقیقت بسنده می کنیم:
در صفحه 267 کتاب مذکور این گونه آمده که قصبه جندق (جرمق) یا (گندک) جز بخش خور و بیابانک در 65 کیلومتری شمال باختر خور در مسیر شوسه جندق به انارک واقع است.
چون این قصبه از سمت شمال که به کویر سمنان منتهی می شود اولین آبادی ولایت مذکور می باشد، بنابراین آنرا جندق و بیابانک نامیده اند نه اینکه (بیابانک) نام دهی مخصوص در این ولایت باشد، بطور کلی لفظ بیابانک به کلیه دهات این منطقه اطلاق می شود مخصوصا بیاضه قصبه جندق درشمال غربی کویر قومس (مرکزی ایران) واقع است و تا آخرین قسمت بیابانک 25 فرسنگ و تا کویر قومس 6 فرسنگ و تا سمنان از راه کویر چهل فرسنگ فاصله دارد. این قصبه در جلگه واقع جزء نقاط گرمسیر است، سکنه آن 9550 نفر است ولی بواسطه کم آبی و عدم امکان فعالیت همگانی مردم این قصبه اکثرا جلای زادگاه گفته و در شهرستان های سمنان، دامغان، یزد، نائین، شاهرود، مشهد و طهران پراکنده می باشند، دین مردم جندق شیخی و شیعه و زبان آنان فارسی و دارای لهجه مخصوص محلی است، آب آن از چشمه و قنات محصول قصبه غلات، پسته، خرما، شغل مردان زراعت صنایع دستی زنان عبا و کرباس بافی، راه شوسه، دبستان دارد در حدود 40 باب دکان و پاسگاه ژاندارمری دارد، دارای معدن سرب می باشد و قبلا استخراج می شده است. قصبه جندق تقریبا دارای 50 مزرعه کوچک و بزرگ می باشد در این قصبه زمین نفت دیده می شود که می گویند به نفت سمنان (خوریان) مربوط می شود . این قصبه محل تولد میرزا ابوالحسن یغمای جندقی شاعر معروف دوره قاجاریه است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ شنبه 27 اسفند 1390برچسب:کویر,مصر ایران زمین, توسط Mahsa & Amir Ali |